خُـدایا! ممنونم که اینقد با ما راه می آیی
کســــانی کـــه یاد خــــداوند را در همــــــه ی احـــــــوال
ایســـتاده و نـــشســته و بر پــهلو آرمـــیده، یــاد می کنند و در آفـرینش آسـمانها و زمیــــن می اندیشـند...
آل عمران/191
خُـــدایا هـــر
وقت که می خواستم نمـــاز بخــونم،
فکر می کردم این یک جور ملاقات رسمــی بین ماست.
برای اینکه قـــاعده و رسم و رسوم داره.
باید خیلی سنگین رنگین، تر و تمیز بایستم
و حرفهامو با دقت و توی جمله های مشخص بگم.
همیشه فکر می کردم با خدا بودن وقت خاصی داره؛
شکل خاصی داره؛ و هرجایی و هرجوری با تو حرف زدن بی ادبیه.
اما این آیه یک آیه ی فوق العاده است.
از این به بعد دیگه خجالت نمی کشم از اینکه دراز بکشم
و با تو صحبت کنم.یا دستم رو زیر چانه ام بزنمُ لم بدم و به تو فکر کنم..
حالا خیالم خیلی راحته.
این یعنی همه جوره با تو بودن،
یعنی همیشه با تو بودن.
خُـــدایا!
ممنونم که اینقد با ما راه می آیی...
خوشحالم که بعد از مدتی دوباره وبلاگت بروز شده
دلت شاد و لبت خندون..
التماس دعا